تک کل واشده ای گفت صبا را عشق است / بلبل آمد به میان گفت صدا را عشق است
گل و بلبل بنشسته به کنار / سنبل آمد بی میان گفت وفا را عشق است . . .
تک کل واشده ای گفت صبا را عشق است / بلبل آمد به میان گفت صدا را عشق است
گل و بلبل بنشسته به کنار / سنبل آمد بی میان گفت وفا را عشق است . . .
شکایت از دلم دارم روي ديوار مقابل پنجرهات قلبي كشيدم زيبا، تا ارزش عشق هميشه در خاطرت باشد، امروز تو راديدم كه روي قلبم مينوشتی: زبالههايتان را در اين محل نگذارید وقتي دهکده اي آتش مي گيرد همه دودش را مي بينند اما وقتي قلبي آتش مي گيرد کسي شعله اش را نمي بيند گرچه سكوت بلندترين فرياد عالم است ولي گوشم ديگر طاقت فريادهاي تو را ندارد كمي با من حرف بزن خيال ميکردم عشق عروسکي است که ميتوان با آن بازي کرد ولي افسوس اکنون که معني عشق را درک کرده ام فهميده ام که خود عروسکي هستم بازيچه دست سرنوشت شايد آن روز كه سهراب نوشت : تا شقايق هست زندگي بايد كرد خبري از دل پر درد گل ياس نداشت بايد اينجور نوشت هر گلي هم باشي چه شقايق چه گل پيچك و ياس زندگي اجبارست چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟ افتاده به بن بستم و ســراب شد تمام آن آرزوهایــی که برای تو داشتم، چـــه شباهـــت عجیبـــی بیـــن ماســـت … . من همونم که همیشه دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون . گاهی حــــرف ها وزن ندارد …
ی تو یعنی گریه ات آغوش من ارتعاش خنده ات در گوش من بی تو هر دم خسته ام، دستم بگیر بی تو یعنی هستیم از من بگیر بی تو را هر دم كه انشا می كنم مرگ خود با اشك امضا می كنم
چقدر سخته گل آرزوهات رو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشكنی و اون وقت آروم زیر لب بگی گل من باغچه نو مبارك...!
چه بگویم به تو ای رفته ز دست شدم از مستی چشمان تو مست شده ام سنگ پرست مرگ بر آنكس كه دلش را به دل سنگ تو بست
1،2،3،4، را شمردم تك تك آهسته به دنبال تو رفتم با شك وقتی بزرگتر شدم فهمیدم تمرین جداییست قایم موشك
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم كنی شاید امشب سوزش این زخم ها را كم كنی آه باران من سراپای وجودم آتش است پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم كنی
با من كه شكسته ام كمی راه بیا بالی بگشا و گاه و بی گاه بیا آزرده مشو بیا گناه از من بود گفتم كه مقصرم تو كوتاه بیا
خواستم بر غم بتازم فرصتی پیدا نكردم فرصتی آمد به دستم مهلتی پیدا نكردم خواستم در خلوتی با محرمی رازی بگویم هم كلامی محرمی هم صحبتی پیدا نكردم
ميرسد روزي كه بي من روزها را سر كني
ميرسد روزي كه مرگ عشق را باور كني
ميرسد روزي كه تنها در كنار عكس من
شعرهاي كهنه ام را مو به مو از بر كني..
آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
در قديم مردم دنيا دلشان درد نداشت هيچكس دغدغه ى آنچه كه ميكرد نداشت چشمه ى سادگى از لطف زمين مى جوشيد خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...
تو را به اندازه ي همه ي نبودن هايت دوست دارم
زيرا كه بودن با تو فقط لحظه اى بود
و نبودن با تو عمرى....
نه خودش را...
پشت دیوارر حیاط تو سکوت خلوت شب با صدای نم نم بارون من در آغوش تو تو در آغوش من چه لحظه زیبایی بود تورا بوسیدن اما زمان کوتاه بود و یک روز در پشت دیوار حیاط تنها به انتظار نشستم تکیه بر دیوار زدم و گریه کردم چون تو دیگر در آغوشم نبودی تا گرمای تو قلب سردم را دوباره زنده کند ولی یک خاطره زیبا در پشت حیاط یک ویلا بر جای ماند
دلم تنگ شده براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده دلم تنگه.. براي بودنت شايدم لبخند خودم دلم براي همه چيز تنگ شده جز نبودنت !
|
|